یه دوست دختر تهرانی هم نداریم که با دوست دختر اصفهانی نداشته مون براش کلاس بذاریم
یه دوست دختر تهرانی هم نداریم که با دوست دختر اصفهانی نداشته مون براش کلاس بذاریم
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
سلام به دوستای گلی قدیمی همیشگی :)
بعد مدت ها بالاخره اومدم ببینم چه خبره توی این وبلاگ بی صاحاب! :)
خب خبر که خیلی بود. نظرات خوف و خفنی بود. از لطف همتون ممنونم. پیام خصوصی ها رو هم خوندم. تشکر از مهربونی هاتون.
اگر احیانا به شعر حافظ عزیز در ابتدای جمله دقت کرده باشید و احیانا دنبال ربطش به این مطلب باشین، باید به عرضتون برسونم از این به بعد روند پست های این وبلاگ اینجوری میشه :
یه دوست دختر تهرانی هم نداریم ...
خلاصه تهرانی شدیم رفت. البته اصفهان کجا و تهران کجا. یه پیاده روی توی پارک ناژون که من عاشقشم، می ارزه به همه ی پارک های تهران. اینجا واقعا آرامشی نیس
بگذریم دوستان. ما که دوست دختر اصفهانی نداشتیم، از این به بعد دوست دختر تهرانی هم نداریم و نخواهیم داشت..
ولی بزودی زود، عاشق خواهم شد........